پرنسس بارانپرنسس باران، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

پرنسس باران ؛ هدیه ی پر شکوه خداوند ؛

شکلات 20 ماهه

  شکلات 20 ماهه زندگیمون ؛   20 ماهه شدنت مبارک ؛ دخمل 20 مامانی. این روزا چقدر شیطونیات می چسبه بهمون....قدر می دونیم دیگه مامان جون.... بعد از اون مریضی روحیه دوباره ای گرفتیم و هر لحظه با دیدن سلامتیت خدای بزرگمون رو شکر می کنیم.. این روزا یه شیرین عسل 20 ماهه از بعد مریضیش لوس شدن یاد گرفته... دلبری یاد گرفته...اونقدر خوشگل لوس میشی که دوس دارم بمیرم برات... توی ماه 20 با پشت سر گذاشتن مریضیت یواش یواش دایره لغاتت بیشتر شده و خاله هدی راست میگفت که چون دیر زبونت راه افتاد کلمات رو واضحتر میگی و به همین خاطر همه متوجه منظور شما میشن...هزار ماشالله... این روزها داره به جمع کردن اثاثیه های خونه امون میگذره ...
17 بهمن 1391

دخترک ناخوش احوال من

دخترک نازم؛ جمعه هفته پیش که از خواب بیدار شدم دیدم تموم بدنت کهیر زده و سر و صورتت کاملا قرمز شده و باد کرده... خدا میدونه چه حالی بهم دست داد... مطمئن بودم که حساسیت به شربت انتی بیوتیک دادی... از اونجایی که بابا سر کار بود من و مامان جون فوری شما رو بردیم بیمارستان کودکان و اونجا با دیدن عکس ریه هات و کهیرهای بدنت تصمیم گرفتن شما رو بستری کنن... همونجور که دنبال کارهای بستریت بودم اشک می ریختم و دعا میکردم هیچ مادری حال اون لحظه منو نداشته باشه... 5 روز تمام من و شما بیمارستان بودیم و دوست ندارم  با تعریف از اون روزها دوباره یاد مریضی و بی حالی شما بیفتم... خدا می دونه چقدر اذیت شدی... هر روز رگ گیری و آزمایش ...
9 بهمن 1391
1